محل زندگی خود
مقدمه
در محل زندگی من آسمانی آبی و هوایی مرطوب که در تابستان ها گرم و زمستان ها سرد و در بهار در بهار مرطوب میشودبدنه: هرکس دارای تاریخ تولد و مکان تولدی است که در شناسنامه اش ثبت می شود و این مکان برایش بهترین مکان روی زمین است. ما در ایران متولد می شویم و برای حفظ وطن تا پای جان هستیم که همانا وطن پرستی از ایمان است و باید مانند پوست و گوشت و خون از وطن مراقبت کرد.
محل زندگی من همان جایی است که من در سنین کودکی همراه مادر در کوچه باغ های خاکی و گندم زارها می دویدم و باد موهای طلایی مرا پریشان می کرد. محل زندگی من خاستگاهش بهار است و شادی و سلامتی، هر صبح با صدای گنجشک و پرندگان از خواب بیدار می شوم و حالم خوب می شود. من با دیدن آسمان صاف و بی دود محل زندگی خودم دانستم که خبری از دود و سر و صدا و فریاد ماشین های فرسوده و قدیمی نیست و همه درختان در خوبی و خوشی سرسبزند.
من از دیار دریا و مهرم و وطنم پر از خوبی و سلامتی است و اینجا کسی با کسی قهر نیست و همه از حال هم خبر دارند. محل زندگی من باصفاترین است و غروب بساط چای به راه است و همه دور هم در محفلی دوستانه جمع می شوند. محل زندگی من ایران است و پر از مهر و عشق و جاودانگی، محل زندگی من سرای امید است و پر از نغمه باران. محل زندگی من با افتخار ترین جای جهان است و در آن همه مردم به عشق و فداکاری معروفند و همه جایش سرای مردان بزرگ است.
نتیجه گیری: وطن پرستی از ایمان است و بر انسان ها فرض است که از وطن خویش به خوبی و نیکی یاد کند. هر کس بهترین و زیباترین خاطراتش متعلق به وطن است. بهتر است که بهترین نوشته ها و دارایی های ادبی خویش را برای وطن بنویسیم و نگاه داریم.